اشتباه، اغراق و خطا در کار همیشه پیش میآید و به طور کامل قابل پیشگیری نیست، اما میتوانیم با آگاهی و ذهنی پویا با آنها مواجه شویم و در قدم بعد امکان بروز خطا را به حداقل برسانیم یا آنها را رفع کنیم. اما نکته مهمتر این است که از اشتباههای خود و دیگران یاد بگیریم.
در روند بازاریابی محتوا توجه نداشتن به محتوایی که تولید و منتشر میشود میتواند کارکردی کاملا معکوس داشته باشد. محتوا به جای ایجاد اعتماد و همدلی به برند، باعث از دست رفتن مشتری و مخاطب شود. در اینجا درباره 10 خطای رایج در بازاریابی محتوایی و روشهای مدیریت و برطرف کردن آنها صحبت میکنیم.
اشتباههایی که بارها و بارها در بازاریابی محتوا رخ میدهد، عبارت است از:
1. شروع به کار بدون داشتن استراتژی
2. محتوا همان متن است
3. عدم شناخت مشتری
4. کپی کردن از دیگران
5. بعد از انتشار مطلب کار بازاریابی محتوا تمام میشود
6. تمرکز بیش از حد روی سئو
7. انتظار نتیجه در کمترین زمان
8. فعالیت در تمام کانالها و شبکههای اجتماعی
9. راضی نگه داشتن کارفرما
10. پیروی از قوانین دیگران
1. شروع به کار بدون داشتن استراتژی
انجام بازاریابی محتوا موفق، به دو عامل موثر بستگی دارد، داشتن یک استراتژی مؤثر و بعد اجرای درست آن. استراتژی مؤثر برنامه جامع برند برای دستیابی به اهداف است و اجرا نیز مجموعه اقداماتی که برای دستیابی به آن اهداف انجام میشود.
شما هر روز محتوای خوبی به مخاطبهای خود ارائه میکنید و آنها هم محتوا را میخوانند اما تبدیل به مشتری نمیشوند. چرا؟ بدون پاسخ دادن به این «چرا» و «چگونه» ها به نتیجهای نخواهید رسید و در نهایت محتوای شما یکی از میلیونها محتوایی است که در هر دقیقه تولید و منتشر میشود.
فراموش نکنید که «استراتژی محتوا زیرساخت بازاریابی محتوا است» و بدون داشتن استراتژی فقط تعدادی محتوای پراکنده تولید کردید که در راستای رسیدن به هیچ هدفی نیستند.
در ابتدا باید یک استراتژی بازاریابی طراحی کنید، چگونه؟ برای رسیدن به جواب این مطلب را بخوانید.
اما گاهی هم برعکس است، استراتژی محتوا و اهداف مشخص شدهاند اما هیچ اقدامی برای عملی کردن آنها، صورت نمیگیرد. اجازه ندهید ترس از اینکه نتوانید محتوای کافی، خوب و… تولید کنید، باعث شود تا شروع کار را به تاخیر بیاندازید. لازم نیست از ابتدا بهترین باشید، کافی است شروع کنید تا قدم به قدم کار خود را بهبود بدهید.
با ترکیب استراتژی مؤثر و اقدامهای درست، رسیدن به اهداف تعیین شده محقق میشود.
2. محتوا همان متن است
بیش از نیمی از بازاریابهای محتوایی روزانه حداقل یک محتوا تولید میکنند، این محتوا شامل: متن، تصویر و صوت است. محتوای آنلاین میتواند شامل مواردی مانند عکس، فیلمهای کوتاه و بلند، اینفوگرافیک، فایلهای گیف، پست شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها، پادکست، انیمیشن، متن و … باشد.
پس فراتر از متن و نوشتار به محتوا فکر کنید. جنس محتوایی که برای گروه مخاطب و مشتری شما جذابیت دارد را پیدا کنید و آن را تبدیل به نقطه قوت خود کنید.
3. عدم شناخت مشتری
برای درک انگیزه و چالشهای مخاطب و مشتریهای خود، باید شناخت خود را نسبت آنها کامل کنید تا محتوایی را تولید و در اختیارشان بگذارید که آنها میخواهند.
اما چگونه میتوان مشتری و علاقهمندیهایش را شناسایی کرد. برای آنها فرمهای نظرسنجی از 10 تا 12 سؤال درست کنید و در آن سوالهایی درباه علاقهمندیها، انتظارات، تردیدهای قبل از خرید، نگرانیهایی که درباره محصول شما دارد و …. را مطرح کنید.
به جای ارسال ایمیلهای گروهی سعی کنید تلفنی یا حضوری با آنها صحبت کنید. این کار کمک میکند که مکالمه را به سمت بخشهای مهم تحقیق خود هدایت کنید و به شناخت موثرتری از مشتری برسید، که ممکن است در پاسخ ایمیل تک بعدی از بین برود. در LinkedIn یا سایر برنامههای مشابه تحقیق کنید و افراد و شرکتهایی که میتوانند مشتریهای ایدهآلی برای محصول یا خدمات شما باشند را انتخاب کنید و با آنها ارتباط بگیرید و…
اگر نتوانید مخاطب خود را درک کنید، محتوای شما برای آنها مفید نیست و این جایی است که تمام تلاشهای بازاریابی محتوا به هدر میرود.
4. کپی کردن از دیگران
تولید محتوا فرآیندی وقتگیر و هزینهبری است و امکان دارد برخی از کسب و کارها ترجیح بدهند برای کاهش هزینههای خود، از راههای میانبر استفاده کنند. اما متاسفانه این بدترین راه حل است و میتواند برند شما را تا مرز نابودی و بدنامی پیش ببرد. چگونه امکان دارد با محتوایی که از جای دیگری کپی شده و با هم ادغام شده، درباره تک بودن برند خود صحبت کنید؟ با این کار اعتماد مخاطب و همراهی کسب و کارهای فعال در حوزه خودتان را از دست میدهید.
از سوی دیگر موتورهای جستجو هم کپی بودن محتوا و تکراری بودن آن را تشخیص میدهند.
5. بعد از انتشار مطلب کار بازاریابی محتوا تمام میشود!
تحقیقات کاملی انجام دادید، مخاطب خود را شناسایی کردید و میدانید از برند شما چه محتوایی میخواهد، یک اینفوگرافیک عالی تولید و منتشر کردید. به نظرتان کار بازاریابی محتوا تمام شد؟ پاسخ منفی است. همان طور که حتما بارها خواندهاید «محتوا پادشاه است»، اما تا زمانی که از طریق رسانهها و کانالهای تاثیرگذار مانند شبکههای اجتماعی، ایمیل، انجمنها، سایت و… محتوای خود را در اختیار تعداد زیادی و قشرهای متفاوتی از مخاطبهای خود نگذارید، بعید است محتوای شما بتواند تاثیرگذار باشد.
تمام تمرکز و وقت خود را روی ایجاد محتوا نگذارید و زمان قابل توجهی را هم صرف بازاریابی کنید. درباره «بازاریابی محتوا» صحبت میکنیم، نه «انتشار» یا «تولید» محتوا.
6. تمرکز بیش از حد روی سئو
سئو باعث افزایش ترافیک و بازدید کننده برای سایت میشود. اما آیا تنها چیزی است که در بازاریابی محتوا اهمیت دارد؟ خیر
در سال 2007 با تمرکز روی موتورهای جستجو و ارسال مطالب دو بار در هفته میتوانستید بازدیدکنندههای زیادی سمت برند هدایت کنید. به همین دلیل، بسیاری از بازاریابان محتوا بیش از حد به سئو توجه کردند.
در زمان حاضر برای دیده شدن در موتورهای جستجو رقابت فشردهای در جریان است. بیش از 2 میلیون پست هر روز نوشته میشود و نمیتوان برای افزایش دسترسی فقط به سئو اعتماد کرد.شما به یک نقطه عطف نسبت به سایر برندهای فعال در حوزه خود نیاز دارید، اتفاقی که باعث شود برند شما از آن بهترین استفاده را کند. چیزی که مخاطب به یاد بیاورد شما هستید و حرفی متفاوت برای گفتن دارید.
از سئو برای افزایش رتبه خود استفاده کنید، اما درک کنید که روند بهبود سئو تغییر کرده است. این فقط مربوط به موتورهای جستجو نیست، بلکه درباره کاربران نیز صدق میکند. روشی برای جذاب کردن محتوای خود پیدا کنید و خواهید دید که میزان دسترسی به محتوای شما بیشتر میشود.
مخاطب به سادگی میتواند تشخیص دهد که چه مطالبی فقط برای موتورهای جستجوگر نوشته شده و چه محتوایی برای او ارزش قائل شده و برای برطرف کردن نیازهای او تولید شده است. نباید سئو را نادیده گرفت، اما ارزش محتوا اهمیت بیشتری دارد.
7. انتظار نتیجه در کمترین زمان
بازاریابی محتوایی برای برند یک سرمایهگذاری طولانی مدت است، نه یک طرح سریع برای کسب سود و درآمد.
بازاریابی محتوا نیاز به تلاش و زمان دارد. نمیتوان با انتشار چند محتوا، انتظار داشت تا افزایشROI ، تعداد نصب و مشترکان اتفاق بیفتد.
8. فعالیت در تمام کانالها و شبکههای اجتماعی
کانالهای بسیاری وجود دارد که میتوانید از آنها برای تولید و انتشار مطالب خود استفاده کنید. هر کدام به روشهای خاص خود سودمند هستند. اما پوشش دادن تمام این کانالها و شبکههای اجتماعی اشتباه است. یک کانال یوتیوب یا پادکست راه اندازی میکنید، چند بار محتوایی در آن منتشر میکنید و بعد از بین میرود. چون وقت و منبع لازم برای انجام آن را ندارید یا جنس کسب و کار شما ارتباطی با کاربران و نوع فعالیت آن شبکه ندارد.
به جای هدف قرار دادن تمام کانالها و رسانههایی که به ذهن شما میرسد، روی یک یا دو رسانه متمرکز شوید و به طور مداوم محتوای باارزش منتشر کنید تا برنده باشید.
9. راضی نگه داشتن کارفرما
تعجب نکنید، البته که لازم است کارفرمای خود را راضی نگه دارید، اما نه به قیمت فراموش کردن مشتری و نیازهایش. پشت هر محتوای بد و ضعیف کارفرمایی نشسته که اعتقاد دارد استفاده از محتوا راهی برای به دست آوردن ROI در کوتاه مدت است.
اما این چیزی نیست که مخاطبان برای آن محتوای شما را میخوانند. بلکه به دنبال محتوایی هستند که به آنها کمک کند تا کار خود را انجام دهند، آنها را به فردی بهتر تبدیل کرده یا مشکلاتشان را برطرف کند.
شما متخصص بازاریابی محتوا هستید و باید بتوانید کارفرما را قانع کنید. به عنوان مثال روی برخی از موضوعهایمشترک که به آنها علاقهمند است، بازاریابی محتوا انجام دهید. به او توضیح بدهید هیچ کس چیزی که درک و شناخت کافی از آن ندارد را نمیخرد. در مورد «فلسفه» بازاریابی محتوا صحبت کنید که چگونه مخاطبها میتوانند از مطالب تولید شده استفاده کنند و این فرایند چگونه میتواند به دستیابی به اهداف تجاری کمک کند.
با یک برنامه کوچک حرفهای خود را ثابت کنید. با بودجهای اندک چند برد در حوزه بازاریابی محتوا به دست بیاورید. مدیران ارشد تمایل دارند که به جای امضای قراردادهای طولانی مدت، پروژههای کوچک اما موفقی را تجربه کنند.
10. پیروی از قوانین دیگران
«بهترین زمان برای پست اینستاگرام ساعت 5 بعد از ظهر در روزهای هفته است»، «باید سه شنبه، چهارشنبه و پنج شنبهها ایمیل بفرستید»، «دکمه خرید باید قرمز باشد» و…
به عنوان بازاریاب اگر وظیفه شما متمایز کردن نام تجاری خود باشد، انجام کاری که دیگران هم آن را انجام میدهند عجیب نیست؟
معمولا ترجیح میدهیم از قانونهای کلی که دیگران وضع کردند پیروی کنیم، چون بیخطر هستند و آزمایش خود را پس دادند. پس در بهترین حالت همه چیز بدون خلاقیت، نوآوری و با نتیجهای متوسط پیش میرود، اما برای به دست آوردن نتیجه عالی باید خطر کرد.
آنچه برای سایر شرکتها کار میکند، ممکن است برای شما مفید نباشد. باید امتحان کرد و فهمید چه چیزی برای شرکت شما بهتر است.آیا فرضیهای دارید که باید آزمایش شود؟ آن را امتحان کنید. اشکالی ندارد که اشتباه کنید، فقط از آن یاد بگیرید و تکامل پیدا کنید.